بي کاري افسردگي مي‌آورد؟


 






 

گفتگو با آقای دکتر پرويز مظاهري
 

بي کاري مادر بيماري‌هاست. در بسياري از فرهنگ‌ها حتي اين جمله به‌صورت ضرب‌المثل درآمده است. اينکه بي کاري چه ارتباطي با بيماري جسماني دارد، بحث مفصلي است. اما بدون شک همه ما در دوره‌اي از زندگي‌مان با تبعات روحي رواني بي کاري مواجه بوده‌ايم. در گفتگو با دکتر پرويز مظاهري، دبير علمي انجمن روان‌پزشکان ايران، با نگاهي دقيق‌تر به اين معضل جوامع مدرن مي‌پردازيم.

آقاي دکتر! بي کاري چه تأثيري بر سلامت روان دارد؟
 

اولين اختلال يا علامتي که به واسطه بيکار شدن يک فرد در وي رخ مي‌دهد افسردگي است. زيرا فرد نسبت به آينده احساس خوبي نداشته و حس عدم امنيت دارد. به‌خصوص اگر اين فرد بيکار، همسر و فرزنداني هم داشته باشد. اين امر سبب ايجاد خودخوري، احساس غم و اندوه و در بعضي افراد سبب ايجاد عصبانيت و پرخاشگري مي‌شود. از علايم ديگري که افراد بيکار دارند مي‌توان به اضطراب اشاره کرد. اضطراب در اين افراد به دليل احساس امنيت نداشتن نسبت به آينده است و دايم نگران اين هستند که زندگي‌شان دستخوش چه تغييراتي مي‌شود و چه کار خواهند کرد. حتي وقتي فرد بيکار نتواند از پس مشکل‌هاي زندگي و نيازهاي خانواده‌اش برآيد ممکن است راه از بين بردن خودش را در پيش بگيرد و اقدام به خودکشي کند. افسردگي و اضطراب مي‌تواند در فرد مشکل‌هاي جسمي زيادي ايجاد کند. اين علايم معمولا عبارت‌اند از بي‌خوابي و افکار نگران‌کننده. زيرا کسي که نمي‌تواند بخوابد دايم در حال فکر کردن به مسايل ناراحت‌کننده در مورد بي کاري‌اش است‌ و به اين فکر مي‌کند که چرا برايش کار نيست، آينده‌اش چه مي‌شود و...

آيا بي کاري مشکلات جسمي مشخصي هم در پي خواهد داشت؟
 

بله، معمولا اين افراد گريه مي‌کنند و بي‌حوصله و پرخاشگر مي‌شوند. نمي‌توانند وظايف و کارهاي روزمره‌شان را انجام دهند. شب‌ها خوا‌ب‌شان نمي‌برد و به جايش روزها مي‌خوابند و همين امر سيستم تنظيم خواب و بيداري آنها را به هم مي‌ريزد. دچار بي‌اشتهايي شديد مي‌شوند و تمايلي به غذا خوردن ندارند. آنهايي هم که دچار اضطراب مي‌شوند مدام دچار تپش قلب و نگراني هستند و علايم جسمي اضطراب شامل درد قفسه‌سينه، مشکل تنگي نفس و احساس کمبود هوا، بي‌قراري شديد و... را از خود نشان مي‌دهند. ولي اگر فرد شغل جديدي پيدا کند يا سرشغل قبلي خود برگردد اين علايم ازبين مي‌رود اما چون قبل از اينکه اين شغل جديد را پيدا کند علايم افسردگي را تجربه کرده است به همين دليل توصيه مي‌شود که حتما افرادي که بيکار مي‌شوند، خودشان يا توسط خانواده‌شان به پزشک و روان‌پزشک ارجاع داده شوند تا با کمک دارو خواب‌شان تنظيم شده و از شدت افسردگي خود بکاهند.

گاهي افرادي که سر کار و شغل خودشان هم هستند دچار استرس و اضطراب ناشي از بي کاري مي‌شوند. آيا اين اضطراب از همان جنس است؟
 

خب، افرادي هم هستند که با توجه به شرايط اجتماعي که در حال حاضر بر دنيا حاکم است نگران بيکار شدن‌شان هستند. وقتي يک فرد شاغل کارمند يا کارگر مي‌بيند که همکار‌هايش به ترتيب اخراج شده و از کار برکنار مي‌شوند نگران اين است که چه وقت نوبت به او مي‌رسد و اين امر ايجاد اضطراب، استرس و دغدغه در فرد مي‌کند ولي فردي که شغلش را از دست داده اضطراب کمتر ولي افسردگي بيشتري دارد.

چگونه مي‌توان به يک فرد بيکار از نظر روحي کمک کرد؟
 

انسان بدون حمايت عاطفي خانواده و نزديکان و دوستان نمي‌تواند زندگي خوب و لذت‌بخشي داشته باشد. مسلما کسي که مشکلي دارد، به‌عنوان مثال شغلش را از دست داده است يا اعتياد دارد يا مسايل ديگر، وقتي مورد سرزنش و شماتت ديگران واقع مي‌شود، درد خودش را که دارد هيچ، به دليل داشتن اين احساس که ديگران راجع به او چه فکري مي‌کنند، به او اهميت نمي‌دهند، محبت نمي‌کنند يا به او سرکوفت مي‌زنند، علايم اضطراب و افسردگي‌اش دوچندان مي‌شود. در نتيجه به خانواده‌ها توصيه مي‌کنم افرادي را که به نوعي دچار چنين مشکلي شده‌اند، حمايت کنند و آنها را تنها نگذارند.

آيا در کشورهاي پيشرفته حمايت‌هاي خاصي از افراد بيکار صورت مي‌گيرد؟
 

بله، مراکز و سازمان‌هايي وجود دارد که افراد بيکار را تا زمان پيدا کردن شغل‌ تحت پوشش قرار مي‌دهند و براي آنها مقرري در نظر مي‌گيرند که به‌صورت هفتگي يا ماهانه به آنها پرداخت مي‌شود. در کشور ما هم بيمه تامين اجتماعي اين کار را انجام مي‌دهد ولي مسلما نمي‌تواند هزينه‌اي که پرداخت مي‌کند جوابگوي اين مساله باشد. افرادي مي‌توانند از اين امتياز استفاده کنند که بيمه بوده باشند. ضمن اينکه بايد دوندگي‌هاي بسيار زيادي بکنند تا بتوانند حق‌شان را بگيرند ولي در کشورهاي ديگر تا آنجا که مي‌دانم وقتي فردي بيکار مي‌شود و بي کاري خود را اعلام مي‌کند بلافاصله برايش حقوق و مستمري در نظر گرفته مي‌شود و فرد خيالش راحت است که تا پيدا کردن شغل، حداقل درآمدي دارد که بتواند زندگي خود و خانواده‌اش را تامين کند. توصيه‌ام به دولت و سازمان‌هاي دولتي اين است که آنها هم اين امکان را براي پرسنل خود فراهم کنند که اگر روزي کارمندان‌شان مشکل بي کاري پيدا کردند غير از صندوق تامين اجتماعي، هر سازمان و وزارتخانه حداقل تا چند ماه بعد از بر کنار شدن پرسنل و کارمندانش يک مقرري را برايشان در نظر بگيرند. ما حتي يک مشکل ديگري هم که داريم اين است که افرادي که بعد از 30 سال کار از خدمت بازنشسته مي‌شوند حدود حداقل 3 ماه بايد صبر کنند تا حقوق بازنشستگي‌شان برقرار شود و اغلب بازنشستگان دو سه ماه بعد از بازنشستگي درآمدي ندارند زيرا حقوق شاغل بودنشان قطع شده و بايد چند ماه صبر کنند تا حقوق بازنشستگي‌شان برقرار شود. به همين دليل توصيه مي‌کنم سازمان‌ها ترتيباتي را مهيا کنند که افرادي که بازنشسته يا بيکار مي‌شوند بتوانند سريع‌تر به درآمدي برسند که شرمنده خانواده‌شان نشوند.

بي کاري خانم‌ها بدتر است يا آقايان؟
 

فرقي ندارد! هر فردي بيکار شود، علايم افسردگي و اضطراب و نگراني را خواهد داشت با اين تفاوت که در کشور ما بيشتر هزينه‌هاي زندگي بر دوش آقايان است. ولي مرداني که همسرشان نيز شاغل است مشکل کمتري دارند و اگر يکي از زوجين از کار برکنار شود حقوق زوج ديگر مي‌تواند زندگي را تا حدي تامين کند اما مرداني که همسرانشان خانه‌دار هستند وهيچ درآمدي ندارند بيشتر تحت فشار قرار مي‌گيرند. به جز زنان سرپرست خانوار که بيکار شدن آنها علاوه بر افسردگي و اضطراب بيشتر، خانواده را نيز بيشتر تحت تاثير قرار مي‌دهد و قطعا مشکل‌هاي بيشتري خواهند داشت.
منبع:www.salamat.com